متن تست:
شما باید به اتکای اطلاعات عمومیتان به آنها جواب دهید.
سوال اول: چطور یک زرافه را در یخچال جا میدهید؟
جواب درست: در یخچال را باز میکنیم، زرافه را در یخچال میگذاریم و بعد، در یخچال را میبندیم.
این سوال این مساله را آزمایش میکند که آیا شما چیزهای ساده را از راههای پیچیده انجام میدهید یا نه.
سوال دوم: چطور یک فیل را در یخچال جا میدهید؟
جواب درست: مثل بالایی جواب دادید؟
نه خیر! اول در یخچال را باز میکنیم، زرافه را در میآوریم، بعد فیل را میگذاریم آن تو، بعد در یخچال را میبندیم.
این سوال میبیند که آیا شما به نتایج کارهای خودتان توجه کافی دارید یا نه.
سوال سوم: شیر جنگل، همه حیوانات را به بیشه دعوت کرده تا در کنفرانس جنگل شرکت کنند. همه هستند غیر از یک نفر. کی؟
جواب درست: خب فیل! چون هنوز توی یخچال است.
این سوال حافظهتان را محک زد. اگر این سه تا سوال را تا به حال غلط جواب دادهاید به درست جواب دادن سوال بعدی خیلی امیدوار نباشید.
سوال چهارم: رودخانهای در همان جنگل هست که حتما باید از روی آن رد بشوید اما پر از تمساح است. چگونه این مساله را حل میکنید؟
جواب درست: باید شنا کنید. البته خطری ندارد چون همه تمساحها در کنفرانس جنگل هستند.
این سوال میخواست ببیند که شما چقدر سریع از اشتباهاتتان درس میگیرید!
۱۳۸۹-۱۱-۱۴
یک تست هوش استاندارد
۱۳۸۹-۱۰-۲۱
چرا مرغ از خیابان رد شد؟
ارسطو: طبیعت مرغ اینست که از خیابان رد شود.
موسی: و آنگاه پروردگار ازآسمان به زمین آمد و به مرغ گفت به آن سوی خیابان برو و مرغ چنین کرد و پروردگارخشنود همی گشت.
مارکس: مرغ باید از خیابان رد میشد. این از نظر تاریخی اجتناب ناپذیر بود.
خاتمی: چون میخواست با مرغهای آن طرف خیابان گفتگو بکند.
نیچه: چرا که نه؟
فروید: اصولاً مشغول شدن ذهن شما با این سؤال نشان میدهد که به نوعی عدم اطمینان جنسی دچار هستید. آیا دربچگی شصت خود را میمکیدید؟
داروین: طبیعت مرغ را برای این توانمندی ردشدن از خیابان انتخاب کرده است.
همینگوی: برای مردن.در زیرباران.
اینشتین: رابطه ی مرغ و خیابان نسبی است.
سیمون دوبوار: مرغ نماد زن وهویت پایمال شده اوست. رد شدن از خیابان در واقع کوشش بیهوده ی او در فرار از سنتها و ارزشهای مردسالارانه را نشان میدهد.
پاپ اعظم: باید بدانیم که هرروز میلیونها مرغ در مرغدانی می مانند و از خیابان رد نمیشوند. توجه ما باید به آنها معطوف باشد. چرا همیشه فقط باید درباره مرغی صحبت کنیم که از خیابان رد میشود؟
صادق هدایت: از دست آدمها به آن سوی خیابان فرار کرده بود غافل از اینکه آن طرف هم مثل همین طرف است، بلکه بدتر.
شیرین عبادی: نباید گمان کرد که رد شدن مرغ از خیابان به خاطر اسلام بوده است. در تمام دنیا پذیرفته شده که اسلام کسی را فراری نمیدهد.
روانشناس: آیا هر کدام از ما در درون خود یک مرغ نیست که میخواهد از خیابان رد شود؟
نیل آرمسترانگ: یک قدم کوچک برای مرغ، و یک قدم بزرگ برای مرغها.
حافظ: عیب مرغان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت، که گناه دگران برتو نخواهند نوشت
کافکا: ک. به آن سوی خیابان کثیف رفت. مرغ این را دید و به سوی دیگر خیابان فرار کرد، ضمن اینکه به ک. نگاهی بی توجه و وحشتزده انداخت. این ک. رامجبور کرد که دوباره به سوی دیگر خیابان برود، تا مرغ را باحضور فیزیکی خود مواجه کند ودستکم او را به احترامی وادارد که باعث گریختن مجدد اوشود، کاری که برای مرغ دست کم از نظر اندازه ی کوچک جثه اش دشوارتر می نمود.
بیل کلینتون: من هرگز با مرغ تنها نبودم.
ناصرالدین شاه: یک حالتی به ما دست داد و ما فرمودیم ازخیابان رد شود. آن پدرسوخته هم رد شد.
سهراب سپهری: مرغ را در قدمهای خود بفهمیم، و از درخت کنار خیابان، شادمانه سیب بچینیم.
طرفدار داستانهای علمی تخیلی: این مرغ نبود که ازخیابان رد شد. مرغ خیابان و تمام جهان هستی را به عقب راند.
اریش فون دنیکن: مثل هر باردیگر که صحبت موجودات فضاییست، جهان دانش واقعیات را کتمان میکند. مگر آنتن های روی سر مرغ را ندیدید؟
سعدی: حکایت آن مرغ مناسب حال تواست که شنیدم که درآن سوی خیابان و در راه بیابان و در مشایعت مردی آسیابان بود وی را گفتم: از چه رو تعجیل کنی؟ گفت: ندانم و اگر دانم نگویم و اگر گویم انکار کنی
رنه دکارت: از کجا میدانید که مرغ وجود دارد؟ یا خیابان؟
لات محل: به گور پدرش میخنده هیشکی نمتونه تو محل ما ازخیابون رد بشه.
بودا: با این پرسش طبیعت مرغانه ی خود را نفی میکنی.
پدرخوانده: جای دوری نمیتواند برود.
فروغ فرخزاد: آه آه از خیابانهای کودکی من، هیچ مرغی رد نشد.
پاریس هیلتون: خوب لابد اونور خیابون یه بوتیک باحال دیده بوده.
ماکیاولی: مهم اینست که مرغ از خیابان رد شد. دلیلش هیچ اهمیتی ندارد. رسیدن به هدف، هرنوع انگیزه را توجیه میکند.
احمدی نژاد رئیس جمهور منتصب: خیابان و فناوری رد شدن از خیابان که کشورمان از آن برخوردار است حاصل رشد علمی جوانان ایران و حق ملت ایران است. ما به رد شدن از خیابان ادامه خواهیم داد. موج معنویت و بیداری در دنیای اسلام، به امید خدا به زودی مرغان صهیونیست را از صحنه روزگار حذف خواهد کرد.
فردوسی پور: چه میـــــــــکــنه این مرغه۱۳۸۹-۰۹-۲۷
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین نور مشرقین
پروردهٔ کنار رسول خدا حسین
کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
گر چشم روزگار بر او زار میگریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم
کردند رو به خیمهٔ سلطان کربلا
آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد
کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد
کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی
وین خرگه بلند ستون بیستون شدی
کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه
سیل سیه که روی زمین قیرگون شدی
کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بیت
یک شعلهٔ برق خرمن گردون دون شدی
کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان
سیمابوار گوی زمین بیسکون شدی
کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک
جان جهانیان همه از تن برون شدی
کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست
عالم تمام غرقه دریای خون شدی
گر انتقام آن نفتادی بروز حشر
با این عمل معاملهٔ دهر چون شدی
آل نبی چو دست تظلم برآورند
ارکان عرش را به تلاطم درآورند
برخوان غم چو عالمیان را صلا زدند
اول صلا به سلسلهٔ انبیا زدند
نوبت به اولیا چو رسید آسمان طپید
زان ضربتی که بر سر شیر خدا زدند
آن در که جبرئیل امین بود خادمش
اهل ستم به پهلوی خیرالنسا زدند
بس آتشی ز اخگر الماس ریزهها
افروختند و در حسن مجتبی زدند
وانگه سرادقی که ملک محرمش نبود
کندند از مدینه و در کربلا زدند
وز تیشهٔ ستیزه در آن دشت کوفیان
بس نخلها ز گلشن آل عبا زدند
پس ضربتی کزان جگر مصطفی درید
بر حلق تشنهٔ خلف مرتضی زدند
اهل حرم دریده گریبان گشوده مو
فریاد بر در حرم کبریا زدند
روحالامین نهاده به زانو سر حجاب
تاریک شد ز دیدن آن چشم آفتاب
چون خون ز حلق تشنهٔ او بر زمین رسید
جوش از زمین بذروه عرش برین رسید
نزدیک شد که خانهٔ ایمان شود خراب
از بس شکستها که به ارکان دین رسید
نخل بلند او چو خسان بر زمین زدند
طوفان به آسمان ز غبار زمین رسید
باد آن غبار چون به مزار نبی رساند
گرد از مدینه بر فلک هفتمین رسید
یکباره جامه در خم گردون به نیل زد
چون این خبر به عیسی گردون نشین رسید
پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش
از انبیا به حضرت روحالامین رسید
کرد این خیال وهم غلط کار کان غبار
تا دامن جلال جهان آفرین رسید
هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال
او در دلست و هیچ دلی نیست بیملال
ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند
یک باره بر جریدهٔ رحمت قلم زنند
ترسم کزین گناه شفیعان روز حشر
دارند شرم کز گنه خلق دم زنند
دست عتاب حق به در آید ز آستین
چون اهل بیت دست در اهل ستم زنند
آه از دمی که با کفن خونچکان ز خاک
آل علی چو شعلهٔ آتش علم زنند
فریاد از آن زمان که جوانان اهل بیت
گلگون کفن به عرصهٔ محشر قدم زنند
جمعی که زد بهم صفشان شور کربلا
در حشر صف زنان صف محشر بهم زنند
از صاحب حرم چه توقع کنند باز
آن ناکسان که تیغ به صید حرم زنند
پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل
شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار
موجی به جنبش آمد و برخاست کوه
ابری به بارش آمد و بگریست زار زار
گفتی تمام زلزله شد خاک مطمئن
گفتی فتاد از حرکت چرخ بیقرار
عرش آن زمان به لرزه درآمد که چرخ پیر
افتاد در گمان که قیامت شد آشکار
آن خیمهای که گیسوی حورش طناب بود
شد سرنگون ز باد مخالف حباب وار
جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل
گشتند بیعماری محمل شتر سوار
با آن که سر زد آن عمل از امت نبی
روحالامین ز روح نبی گشت شرمسار
وانگه ز کوفه خیل الم رو به شام کرد
نوعی که عقل گفت قیامت قیام کرد
بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد
شور و نشور واهمه را در گمان فتاد
هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند
هم گریه بر ملایک هفت آسمان فتاد
هرجا که بود آهوئی از دشت پا کشید
هرجا که بود طایری از آشیان فتاد
شد وحشتی که شور قیامت بباد رفت
چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد
هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد
بر زخمهای کاری تیغ و سنان فتاد
ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان
بر پیکر شریف امام زمان فتاد
بیاختیار نعرهٔ هذا حسین او
سر زد چنانکه آتش ازو در جهان فتاد
پس با زبان پر گله آن بضعةالرسول
رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول
این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
این غرقه محیط شهادت که روی دشت
از موج خون او شده گلگون حسین توست
این خشک لب فتاده دور از لب فرات
کز خون او زمین شده جیحون حسین توست
این شاه کم سپاه که با خیل اشگ و آه
خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست
این قالب طپان که چنین مانده بر زمین
شاه شهید ناشده مدفون حسین توست
چون روی در بقیع به زهرا خطاب کرد
وحش زمین و مرغ هوا را کباب کرد
کای مونس شکسته دلان حال ما ببین
ما را غریب و بیکس و بیآشنا ببین
اولاد خویش را که شفیعان محشرند
در ورطهٔ عقوبت اهل جفا ببین
در خلد بر حجاب دو کون آستین فشان
واندر جهان مصیبت ما بر ملا ببین
نی نی ورا چو ابر خروشان به کربلا
طغیان سیل فتنه و موج بلا ببین
تنهای کشتگان همه در خاک و خون نگر
سرهای سروران همه بر نیزهها ببین
آن سر که بود بر سر دوش نبی مدام
یک نیزهاش ز دوش مخالف جدا ببین
آن تن که بود پرورشش در کنار تو
غلطان به خاک معرکهٔ کربلا ببین
یا بضعةالرسول ز ابن زیاد داد
کو خاک اهل بیت رسالت به باد داد
خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد
خاموش محتشم که ازین حرف سوزناک
مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد
خاموش محتشم که ازین شعر خونچکان
در دیدهٔ اشگ مستمعان خون ناب شد
خاموش محتشم که ازین نظم گریهخیز
روی زمین به اشگ جگرگون کباب شد
خاموش محتشم که فلک بس که خون گریست
دریا هزار مرتبه گلگون حباب شد
خاموش محتشم که بسوز تو آفتاب
از آه سرد ماتمیان ماهتاب شد
خاموش محتشم که ز ذکر غم حسین
جبریل را ز روی پیامبر حجاب شد
تا چرخ سفله بود خطائی چنین نکرد
بر هیچ آفریده جفائی چنین نکرد
ای چرخ غافلی که چه بیداد کردهای
وز کین چها درین ستم آباد کردهای
بر طعنت این بس است که با عترت رسول
بیداد کرده خصم و تو امداد کردهای
ای زاده زیاد نکرداست هیچ گه
نمرود این عمل که تو شداد کردهای
کام یزید دادهای از کشتن حسین
بنگر که را به قتل که دلشاد کردهای
بهر خسی که بار درخت شقاوتست
در باغ دین چه با گل و شمشاد کردهای
با دشمنان دین نتوان کرد آن چه تو
با مصطفی و حیدر و اولاد کردهای
حلقی که سوده لعل لب خود نبی بر آن
آزردهاش به خنجر بیداد کردهای
ترسم تو را دمی که به محشر برآورند
از آتش تو دود به محشر درآورند
منشور پارسوماَش کوروش
زنان را گرامی بدارید
فرودستان را دریابید
وهرکس به تکلم قبیله ی خود سخن بگوید
آدمی تنها در مقام خویش به منزلت خواهد رسید
گسستن زنجیرها آرزوی من است
رهایی بندگان و عزت بزرگان آرزوی من است
شکوه شب و حرمت خورشید را گرامی میدارم
پس تا هست شبهایتان به شادی باشد و روزهایتان رازدار رهایی باد
این فرمان من است این واژه وصیت من است
او که آدمی را از ماوای خویش براند، خود نیز از خواب خوش رانده خواهد شد
تا هست هوادار دانایی وتندرستی باشید من چنین پنداشته ، چنین گفته ، وچنین خواستهام
-------------------------------------------
به مناسبت تاسوعای حسینی
گوشه ای از معجزات حضرت ابوالفضل عباس(ع)+تصاویری از سرداب حرم مطهرش(التماس دعا) شیخ عباس 74 ساله ، که 36 سال خادم حرم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام در مورد جریان آب دور قبر علمدار کربلا گفت: قبلا دو چشمه در سرداب مطهر وجود داشت که از 400 سال قبل که آب لولهکشی نبود این آب مرتب میجوشید و از یک طرف وارد و از طرف دیگر خارج میشد که مزه و طعم آن آب از بهترین آب معدنی امروز هم بهتر بود و آن سرداب پله داشت مردم میآمدند و از آن آب به عنوان تبرک استفاده میکردند که آب در تابستان خنک و در زمستان گرم بود، اما یک فرد از خدا بیخبر آمد به بهانه اینکه یک ترکی در دیوار حرم اباالفضل پیدا شده گفت، میخواهم آزمایش کنم این اب از کجا میآید و بعد آن دو چشم را کور کرد و هر چه تلاش کردند، نتوانستند آن دو چشمه احیا شود اما بعد از دو ماه آب دوباره بالا آمد و به سرداب رسید و آن آب اینقدر چشمهای کور شده را شفا میداد و از 50 سال قبل تاکنون این آب در یک سطح ثابت مانده و هر چه از آن استفاده نشود نه کم و نه زیاد میشود. وی ادامه داد: شما به خوبی میدانید اگر آب به مدت 10 روز در یک جا بماند گندیده میشود، اما این آب با وجود اینکه درب ورودی آن بسته شده مانند گلاب میماند و در اطراف قبر مطهر حضرت اباالفضل حلقه زده و همچنان بسیار تازه و معطر مانده است. شیخ عباس ادامه داد: این آب به ارتفاع یک متر بالاتر از قبر قرار دارد، اما هرگز وارد مرقد مطهر نشده و من اینها را به چشم خود دیدهام و بارها شاهد بودهام چقدر افراد کور وارد حرم شده و چند قطره از این آب در چشمان آنها ریخته شده و بینا شدهاند و یا افرادی دارای امراض پوستی و سرطانی با استفاده از این آب شفا پیدا کردهاند. وی ادامه داد: مگر آب دریای رحمت اباالفضل تمام میشود. وی افزود: هم اکنون در بخش درب صاحبالزمان مرقد مطهر اباالفضل پنجره کوچکی قرار دارد که وصل به سرداب حرم است و اگر نگاه کنید از آن مرتب بوی گلاب میاید و این همان آبی است که متأسفانه خادمان کنونی در ورودی آن را و راه رسیدگی به سرداب را به روی زوار بستهاند |
۱۳۸۹-۰۸-۱۱
منابع کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری و گرایش های جغرافیا
شکویی,حسین ,اندیشه های نو در فلسفه (جلد اول) , انتشارات گیتا شناسی ,سال 1378
شکوئی,حسین, فلسفه جغرافیا , انتشارات گیتا شناسی ,سال 1381
فرید ,یدالله,سیر اندیشه در قلمرو جغرافیای انسانی ,انتشارات دانشگاه تبریز ,1385
بهفروز ,فاطمه ,فلسفه ی روش شناسی تحقیق در جغرافیا ,انتشارات دانشگاه تهران ,1384,تهران ؛فصل اول و بخش قوانین و نظریه ها در فصل سوم
شکوئی,حسین , شناخت و فلسفه جغرافیا , انتشارات دانشگاه پیام نور , سال 1381
پور احمد,احمد,1385,قلمرو و فلسفه جغرافیا,انتشارات دانشگاه تهران
بلانت,آلیسون,جین ویلس,1386,دگراندیشی در فلسفه جغرافیا, ترجمه,حسین حاتمی نژاد,انتشارات دانشگاه تهران
بهفروز ,فاطمه ,زمینه های غالب در جغرافیای انسانی ,انتشارات دانشگاه تهران ,1380
هولت جنسن ,آریلد ,جغرافیا (تعاریف و مفاهیم )ترجمه : جلال تبریزی ,انتشارات سیر و سیاحت ,تهران ,بهار 1376
نظری ,علی اصغر,1375,مبانی علم جغرافیا, انتشارات دانشگاه پیام نور
شبلینگ,ژاک,1385,جغرافیا چیست؟ ,اقتباس,سیروس سهامی ,انتشارات محقق
فنی,زهره,1383,مقدمه ای بر تاریخ علم جغرافیا,انتشارات امیر کبیر تهران
نظری,علی اصغر,1379,ویژگی های جغرافیایی کشور های اسلامی ,انتشارات دانشگاه پیام نور
۲- جغرافیای شهری(مبانی و ایران)
شکویی, حسین, دیدگاههای نو در جغرافیایی شهری ,جلد اول ,انتشارات سمت ,1373,تهراتن
صفی نژاد,جواد ,مبانی جغرافیای انسانی ,انتشارات دانشگاه تهران ,تهران ,سال 1377
نظریان,اصغر, 1385,جغرافیای شهری ایران, انتشارات دانشگاه پیام نور
رضوانی ,علی اصغر ,روابط متقابل شهری و روستایی با تاکید بر ایران ,انتشارات پیام نور , سال 1380
۳- برنامه ریزی شهری (مبانی و ایران)
رستم صابری فر، تاریخ علم برنامه ریزی شهریَ انتشارات دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۷
شیعه , اسماعیل , مقدمه ایی بر مبانی برنامه ریزی شهری , انتشارات دانشگاه علم و صنعت , سال 1381
شیعه ,اسماعیل,با شهر و منطقه در ایران ,انتشارات دانشگاه علم و صنعت ,سال1384
حبیبی, سید محسن, از شار تا شهر ,انتشارات دانشگاه تهران , سال 1380
حسامیان ,فرخ ,اعتماد و حائری ,شهر نشینی در ایران ,انتشارات آگه ,1383
زیاری ,کرامت الله, برنامه ریزی شهرهای جدید, انتشارات سمت , سال 1379
زیاری,کرامت الله,1378, اصول و روشهای برنامه ریزی منطقه ای, انتشارات دانشگاه یزد
رهنمایی,محمئ تقی,1369, مجموعه مباحث و روشهای شهرسازی:جغرافیا,انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری
رهنمایی .محمد تقی-پروانه شاه حسینی-۱۳۸۵. فرآیند برنامه ریزی شهری ایران.انتشارات سمت
سعید نیا ,احمد ,کتاب شهرداریها ,جلد پنجم : طرحهای شهری در ایران ,انتشارات سازمان شهرداریهای کشور, تهران , سال 1382
سعید نیا ,احمد ,کتاب شهرداریها ,جلد چهارم : نظام مراکز شهری و فضاهای مسکونی ,انتشارات سازمان شهرداریهای کشور, تهران , سال 1382
سعید نیا ,احمد ,کتاب شهرداریها ,جلد دوم : کاربری زمین ,انتشارات سازمان شهرداریهای کشور, تهران , سال 1382
سعید نیا ,احمد ,کتاب شهرداریها ,جلد سوم :1382
کردوانی ,پرویز ,جغرافیای خاکها , انتشارات دانشگاه تهران ,سال 1378
علیجانی ,بهلول , آب و هوای ایران ,انتشارات پیام نور , سال1381
محمودی,فرج الله ,ژئومورفولوژی ,( ساختمانی و دینامیک ) ,انتشارات دانشگاه پیام نور
علائی طالقانی ,محمود ,ژئومورفولوژی ایران ,نشر قومس ,تهران ,سال 1382 حمل و نقل شهری ,انتشارات سازمان شهرداریهای کشور, تهران , سال 1381
سعید نیا ,احمد ,کتاب شهرداریها ,جلداول : شهرسازی ,انتشارات سازمان شهرداریهای کشور, تهران , سال 1382
مشهدیزاده ی دهاقانی ,ناصر ,تحلیلی از ویژگی های برنامه ریزی شهری در ایران ,انتشارات دانشگاه علم و صنعت ,سال 1378
زیاری,کرامت الله,1383,مکتب ها نظریه ها ومدل های برنامه و برنامه ریزی منطقه ای ,انتشارات دانشگاه یزد
سعید,عابدین درکوش,1362,درآمدی بر اقتصاد شهری,انتشارات دانشگاه تهران
۴-جغرافیای طبیعی
کاویانی ,محمدرضا,علیجانی ,بهلول ,مبانی آب و هوا شناسی ,انتشارات سمت ,تهران, سال 1382
کردوانی ,پرویز , منابع و مسائل آب در ایران (جلد اول) ,انتشارات دانشگاه تهران ,سال 1381
کردوانی ,پرویز , مناطق خشک ,انتشارات دانشگاه تهران ,سال
5- زبان تخصصی
سرور ,رحیم ,فرهنگ لغات و اصطلاحات جغرافیایی انسانی , انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری ,سال 1384, تهران
سیف الدینی ,فرانک ,فرهنگ واژگان برنامه ریزی شهری و منطقه ایی ,انتشارات دانشگاه شیراز ,1381
شایان ,سیاوش ,فرهنگ اصطلاحات جغرافیایی طبیعی , انتشارات مدرسه ,سال 1369,تهران
عسجدی ,مینو,گودرزی نژاد,شاپور , انگلیسی برای دانشجویان رشته جغرافیای طبیعی ,انتشارات سمت , سال 1377
فشارکی ,پریدخت ,فرهنگ جغرافیا , انتشارات امیر کبیر ,تهران ,سال 1379
جعفری,عباس,1376,فرهنگ بزرگ گیتا شناسی,انتشارات گیتا شناسی ,تهراتن
رحمانی ,بیژن,فرهنگ اصطلاحات برگزیده جغرافیای انسانی و طبیعی,
کتابهای کمکی
جنگجو ,شهرام ,خلاصه مباحث کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری و منطقه ایی و طراحی شهری ,انتشارات پردازش ,1381
جنگجو ,شهرام ,مجموعه سوالات سالهای گذشته کارشناسی ارشد رشته جغرافیا ,انتشارات پردازش
برای دریافت سوالات مراجعه کنید به
۱۳۸۹-۰۷-۲۸
اهنگ جدید و فوق العاده زیبا و احساسی رضا شیری با نام بزن زیر گریه
پیشنهاد می کنم این اهنگ فوق العاده زیبا رو از دست ندید
اهنگ ساز و تنظیم این کار از سعید سام و شعر از علی استیری هست که دوست خوبمون یونس به ما اطلاع دادن ، از ایشون ممنونیم .
نوع فایل : MP3 کیفیت : ۱۲۸ حجم : ۳٫۲ مگابایت دانلود
تکست اهنگ در ادامه مطلب …
نزار امشبم با یه بغض سر بشه
بزن زیر گریه چشات تر بشه
بزار چشماتو خیلی اروم رو هم
بزن زیر گریه سبک شی یکم
یه امشب غرورو بزارش کنار
اگه ابری هستی با لذت ببار
هنوزم اگه عاشقش هستی که
نریز غصه هاتو تو قلبت دیگه
.
غرورت نزار دیگه خستت کنه
اگه نیست باید دلشکستت کنه
نمی تونی پنهون کنی داغونی
نمی تونی یادشش نباشی ی ی ی ی ی ی …
.
.
به این اسونی
هنوز عاشقیو دوسش داری تو
نشونش بده اشکای جاریتو
نمی تونی پنهون کنی داغونی
نمی تونی یادش نباشی …
.
به این اسونی
نزار امشبم با یه بغض سر بشه
بزن زیر گریه چشات تر بشه
بزار چشماتو خیلی اروم رو هم
بزن زیر گریه سبک شی یکم
یه امشب غرورو بزارش کنار
اگه ابری هستی با لذت ببار
هنوزم اگه عاشقش هستی که
نریز غصه هاتو تو قلبت دیگه
غرورت نزار دیگه خستت کنه
اگه نیست باید دلشکستت کنه
نمی تونی پنهون کنی داغونی
نمی تونی یادش نباشی ی ی ی ی ی ی …
.
.
به این اسونی
هنوز عاشقیو دوسش داری تو
نشونش بده اشکای جاریتو
نمی تونی پنهون کنی داغونی
نمی تونی یادش نباشی …
.
.
به این اسونی
آهنگ قشنگ مبارک باشه آرمین
فرمت MP3
.
Mobarak bashe Armin 2AFM mp3
حجم 4.02 مگ
آهنگ قشنگ مبارک باشه آرمین 2AFM
.
http://www.4shared.com/audio/wQOBNmJe/Mobarak_Bashe.html
.
==
.
فرمت 3GP کلیپ موبایلی کیفیت صدای mp3 رو نداره ولی تصویر موبایلیش خوبه حجم 3.48 مگه
.
http://www.4shared.com/video/16Vpe9_l/Mobarak_Bashe_shomalclub.html
.
==
فرمت 27.4مگی کلیپ تصویری کیفیت مدیا پلیر WMV
.
.
.
http://www.4shared.com/video/UXqhu18p/2AFM_Armin.html
.
===
.
اگه ارور میده زیپ RAR فایل رو دانلود کنید :
http://www.4shared.com/file/w9YEoGs-/2AFM_Armin.html
.
.
اینهم 4 تا پارت RAR با 7 مگ اسپلیت شده اگه ارور میده سرور
==
http://www.4shared.com/file/MZklkyC9/_3__2AFM_Arminpart1.html
http://www.4shared.com/file/6uzGYVr3/_3__2AFM_Arminpart2.html
http://www.4shared.com/file/mIwcdpQR/_3__2AFM_Arminpart3.html
http://www.4shared.com/file/tr5AUxq2/_3__2AFM_Arminpart4.html
=
==
متن كامل :
.
۱۳۸۹-۰۷-۰۴
حرام است
اسلام و تمام احکام و عقایدش را در همان سال اول مطرح نکرد ؛
به تدریج مطرح کرد : اول مسئله توحید را طرح کرد
و تا ۳ سال هیچ کلمه دیگری بر آن اضافه ننمود :
(( قولوا لا اله الا الله تفلحوا ))
خوب ، نماز چیست ؟ هنوز نمی خوانند !
روزه چیست ؟ هیچ !
حج ؟ اصلا ندارد !
زکات ؟ اصلا !
قید و بندی ، حدودی ، عملی ؟ اصلا
یک چیز فقط فکری است همین است که بتها را
در ذهنشان و اعتقادشان نفی کنیم و به خدا معتقدشان کنیم.
بنابر این کسانی که در ۳ سال اول مسلمان شدند
و به توحید معتقد شدند و مردند ،احتمالا « شرابخوار » بودند ،
« نماز نخوان » ، « روزه نگیر » ، « حج نکن » ، و …. بودند
بعد از اینها در سال هفتم ، هشتم حجاب مطرح می شود ؛
یعنی بعد از هجده ، نوزده ،بیست سال کار روی مردم حجاب را مطرح می کند.
همچنین مسأله شراب مطرح می شود. شراب را چگونه طرح می کند ؟
از همان مکه نمی گوید که
« آهای مردم ، آهای ملت ، آهای عرب ها ،
تا به توحید معتقد می شوید ، باید دیگر تمام کارهایتان راست و ریست باشد »
! نه ! کی ؟ در سال های آخر بعثتش مسأله شراب را مطرح می کند .
محمد (ص) گفت :
((فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما))
یعنی گناه دارد و نیز برایتان منفعتی دارد ؛
اینطور نیست که من آدم متعصبی باشم ،
ارزشش را ندانم و نفهمم ؛ نخیر ، قبول هم دارم ، درست ! اما زیانش بیشتر است .
شنونده در برابر چه کسی قرار می گیرد ؟ یک آدم روشنفکر که شعور دارد ،
تعصب ندارد و شراب را ، به صورت تابویی ،جنی ،
غولی نجس ، و متا فیزیکی و غیبی تلقی نمی کند ؛
اما به خاطر اینکه زیان های اجتماعی و انسانی زیاد دارد ،
در عین حال که منافعش را هم قبول دارد و می شناسد ، نفی اش می کند .
آدم حرف او را گوش می دهد ؛
اما هیچکس حرف آن ملایی را که می گوید ، « موسیقی حرام است » ،
ولی اصلا نه در عمرش موسیقی شنیده
و نه اگر بشنود می فهمد ، گوش نمی دهد !
ای کسی که می گویی « غنا» حرام است ،
اصلا تو می فهمی « غنا » چیست ؟
اصلا تو این را که این موزیک حماسی است
یا ملی است یا علمی است ، تشخیص می دهی ؟!
موسیقی هزار شعبه دارد ، تاریخ دارد ، نقش های گوناگون دارد ،
بنابراین وقتی که تو فتوا می دهی « حرام است » ، هیچکس گوش نمی کند ؛
برای اینکه تو نمی فهمی که چیست !