مختصري درباره فيزيك صوت : صوت : انچه را كه انسان به كمك حس شنوايي خود ميشنود صوت نام دارد : فركانسي بين 20 تا 20000 هرتز ، صوت نتيجه ارتعاش جسم مادي است يعني هرگاه يك جسم مادي با سرعتي كم يا زياد به ارتعاش درايد از ان صوت حاصل ميشود هر چه رفت و امد هاي جسم مادي منظم تر باشد صداي صوت حاطله به صورات موسيقيايي نزديكتر خواهد بود . به عبارت ديگر بسامد يا حركت رفت و امدي ان قابل ثبت يا شمارش باشد و صوت حاصل از ان موسيقيايي باشد ، پس به طور كلي صوتي كه دراي ارتعاشات منظم هستند موزيكال و اصواتي كه داراي ارتعاش منظم نيستند غير موزيكال هستند. يك صوت دراراي مشخصات زير است : 1- زير و بمي 2- ديرند يا كشش 3- شدت يا ديناميسم 4- طنين يا رنگ زير و بمي يا ارتفاع صوت : صداهاي موسيقيايي ميتوانند در سطوح مختلف زير و بمي حاصل شوند چنانكه صداي مردان از صداي زنها كلفت تر است هر چه ارتعاش صوت كند تر باشد صوت حاصله از ان بمتر است .و به طور كلي هرچه طول سيمهاي يك ساز كوتاهتر باشد صداي ان زيرتر و هر چه بلند تر باشد بمتر خواهد بود و هر چه سيمها نازكتر باشد صوت زيرتر و هر چه كلفت تر باشند صوت بمتر خواهد بود ،در لوله هاي صوتي هر چه اندازه لوله ها بلندتر باشد صداي حاصل از ان بمتر و هر چه كوتاهتر باشند صداي انها زير تر است.در كل هر كدام از اين شرايط ميتواند بر ارتفاع يا زير و بمي صوت حاصل موثر باشند. ديرند ( كشش ): كشش يعني زماني كه هر صوت موسيقيايي ادامه ميابد ، يك قطعه موسيقي از صوتهايي تشكيل شده است كه ارزشهاي متفاوت زماني دارند و اين ارزشهاي زماني را كشش هر صوت مينامند شدت يا ديناميسم: صوت موسيقي ممكن است نسبت به يكديگر ضعيف تر يا قوي تر باشد.در اين باره ميتوان گفت هر چه دامنه ارتعاش يعني ميدان حركت رفت و امدي لرزش جسم ، وسيعتر باشد صوت ، قويتر و هرچه دامنه ارتعاش كوتاهتر باشد صوت ضعيفتر خواهد بود. طنين يا رنگ : اخرين خصوصيتي كه در فيزيك صوت بررسي ميكنيم طنين يك صوت است ، طنين يا رنگ هر صوت با ديگري متفاوت است در واقع به خاطر رنگ هر ساز است كه ما به سازي علاقه مند ميشويم و از سازهاي ديگر انرا تمييز ميدهيم ، طنين در واقع تركيبي است از طول موجها با شدت هاي گوناگون و اين اصوات فرعي هستند كه رنگ ساز را بوجود مياورند. موسيقي از دو عنصر اصلي ريتم و ملودي اشكيل شده است وريتم در واقع تناسب زماني است كه با نظم و ترتيب و تكرار و توالي همراه است و نه تنها در موسيقي بلكه در ساير هنر ها نيز ريتم از اركان اصلي بر شمرده ميشود.براي نشان دادن ضرب در موسيقي از علامات خاص و بين المللي لستفاده ميشود كه با انها اشنا ميشويم در نظر بگيريد شخصي را كه بخواهد به طور منظم در هر ثانيه يك قدم بردارد و در هر جهار قدم يعني چهر ثانيه يك سوت ممتد بزند براي نگارش مقدار زمان سوت زدن وي از اين علامت استفاده ميشود كه به ان گرد ميگويند .حال اگر وي دو قدم كه هر قدم يك ثانيه طول ميكشد سوت ممتد بزند براي نشان دادن ان از علامتي به نام سفيد در موسيقي استفاده ميكنيم. و به همين منوال اگر اين شخص سوتي ممتد را در يك قدم كه برابر يك ثانيه فرض ميشود اجرا كند ما ان را به صورت يك نت سياه در موسيقي نشان خواهيم داد به اين ترتيب دقت ميكنيد كه سفيد ارزشي برابر را نصف سفيد و سفيد ارزشي زماني بربر نصف گرد داشته است .ارزشهاي زماني ديگري هم در موسيقي وجود دارد كه ارزش زماني انها از سياه هم كمتر است مثلا اگر همين فرد را درنظر بگيريم و يك قدم كامل او را به دو قسمت مساوي تقسيم كنيم و قرار باشد كه اين شخص به اندازه نيم قدم خود سوت ممتد را اجرا كند ما ارزش زماني اين سوت را با يك چنگ نشان ميدهيم .و باز اگر از او بخواهيم سوت ممتدي را اجرا كند كه نصف زمان قبلي كشش زماني داشته باشد انرا با دولا چنگ در موسيقي نشان ميدهيم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر