نویسنده:سهیل میرزایی
داری به چی فکر میکنی؟
-عزیزم داری به چی فکر میکنی؟
زن به خودش آمد و گفت:هیچی٬همینطوری
-نه٬بگو داشتی به یه چیزی فکر میکردی
-خیلی دلت می خواد بدونی؟
-آره
-راستش داشتم به مرد رویاهام فکر می کردم.مردی که می خواست منو خوشبخت کنه
ولی تو تمام رویاهای منو بهم زدی.
مرد با عصبانیت پرسید:اون کیه؟
زن با صدای بغض آلودی گفت:خود تو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر